تو خیابون مارو دست تو دست باهم دیده ... از این مدلها كه مثلاً مُچمونو گرفته ...
با یه لحنی میپرسه دوست دخترتونه ؟
پَـــ نَ پَـــ مامان بزرگمه ... پیش پاتون از اتوشویی گرفتمش
به مامانم میگم: فكر كنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان...
میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم.
************************************************************
توالتم،در رو می زنه،سرفه می كنم،میگه یعنی نیام تو،گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اگه دستات تمیزه بیا واسم طهارت بگیر
************************************************************
صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه كلاس داری؟! میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه
************************************************************
به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها كنه
************************************************************
به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست كن ... میگیرن !
میگه كی ؟ پلیس ؟
پَـــ نَ پَــــ دست اندركاران شبكه فشن تی وی
************************************************************
تو خیابون مارو دست تو دست باهم دیده ... از این مدلها كه مثلاً مُچمونو گرفته ...
با یه لحنی میپرسه دوست دخترتونه ؟
پَـــ نَ پَـــ مامان بزرگمه ... پیش پاتون از اتوشویی گرفتمش
************************************************************
شب جمعه بود تیپ زدم كه برم با دوستام بیرون خوردم به پست گشت ارشاد ...
خواهر بسیجی میگه كلی به خودت رسیدی كه خوشگل شی جلب توجه كنی؟
پَـــ نَ پَـــ از صبح دارم به خودم میرسم كه بیام اینجا تو منو بگیری ببری پاسگاه تا صبح دور هم به سیبیلای تو بخندیم
************************************************************
سر كلاس دستمو بلند كردم استاد میگه سوال داری ؟
پَــ نَ پَـــ " های هیتلر"
************************************************************
زنگ زدم به استاد، میگه چیه نمره میخوای؟
میگم پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم ببینم فحش هایی كه به خواهر مادرت دادم دلیوری شده یا نه؟
************************************************************
رفتم به همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟
می گه می خوای غذا درست كنی؟
پَـــ نَ پَـــ می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره
************************************************************
تی شرت « دی اند جی » پوشیدم ...داداشم میگه « دولچه ، گابانا » ست؟ میگم
پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »
خیام...
بگذار قلم را به غزل بسپارم/
شاید گره ای باز شود از کــــارم/
پرسید: مگر تو هم غزل می گویی؟/
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! فقط رباعـــی دارم...